از زبان مادران 1


از زبان مادران 1



با سلام و درود خدمت تمام عزیزان

دخترم در مهد کودک در سن پنج سالگی بود که متوجه شدم کارهای نقاشی و شکل‌هایی که به عنوان تکلیف به او داده می‌شود را با دقت انجام نمی‌دهد و خیلی کند است. در پیش دبستانی هم به همین شکل بود که حدس زدم بی‌دقتی و عدم تمرکز دارد. به مرکز اختلالات و توانبخشی اسماء واقع در یوسف‌آباد مراجعه کردم و مشاهدات خودم را به آن‌ها گفتم تا از دخترم تست بگیرند. بعد از گرفتن تست، تایید شد که دخترم عدم توجه و تمرکز دارد و هفته‌ای دو بار برایش کلاس‌های بازی - دقتی و حرکتی - تعادلی گذاشتند. و حدود یک سالی من در این کلاس‌ها شرکت کردم و روی تمرکزش کار می‌کردند تا اینکه به مدرسه رفت. در سال اول دبستان بی‌دقتی و عدم تمرکز خودش را واضح‌تر نمایان کرد و معلم از بی‌دقتی دختر من شاکی بود. بعد از پیگیری با مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش در یوسف آباد آشنا شدم و بعد از تست گرفتن متوجه شدند که دخترم به خصوص در درس ریاضی بسیار بی‌دقت است و نیاز به کلاس‌های تکمیلی ریاضی دو بار در هفته دارد. تا کلاس سوم دبستان من به این مرکز مراجعه کردم که خیلی عالی کار می‌شد و دختر من هر سال با معدل 20 این سه سال را به پایان رساند. مدرس آنجا نظر دادند که دختر ما دیگر به کلاس‌ها نیاز ندارد و مشکل توجه و تمرکزش تا حدودی از بین رفته است. (ناگفته نماند که دختر من در سن یک و نیم سالگی در اثر تزریق واکسن MMR دچار تشنج و مننژیت وایرال شد و به همین علت در بیمارستان بستری شد و تحت نظر دکتر متخصص مغز و اعصاب کودکان تا یک سال بعد از داروی فنوباریتال استفاده می‌کرد. از آن به بعد، هر سال برای گرفتن نوار مغز EEG تحت نظر دکتر متخصص مغز و اعصاب بود. از بدو شروع کلاس اول با دکتر مشورت کردم و ایشان علاوه بر کاردرمانی و استفاده از خدمات مرکز اختلالات، ریتالین هم تجویز کردند و ما هر سال به دکتر مراجعه می‌کردیم و با انجام آزمایش‌های مربوطه از این دارو استفاده می‌کردیم). بعد از مرکز اختلالات یادگیری با مشاورها و روان‌شناس‌های مختلف نیز ارتباط داشتم و کارهای تقویت فکری را انجام می‌دادیم. البته همچنین باید اضافه کنم دختر من دچار وسواس فکری هم بود اما چون خودش کاملا به این موضوع اشراف پیدا کرده بود، در مواردی خودش سعی می‌کرد با تمرین‌های فکری مرتبط و استفاده از مشاوره‌ها به این موانع فائق آید.

با وجود تمام این سختی‌ها در حال حاضر دختر من دیپلم خود را با معدل 19 به پایان رسانده و منتظر جواب کنکور هستیم. در این سال‌ها من همیشه در کنار دخترم بودم و پا به پای او در انجام تکالیف کمکش می‌کردم و همواره همراهش بودم. در دبیرستان به شکل دیگری در تکالیف و درس دخترم او را همراهی می‌کردم: با کمک از مشاوره‌های مدرسه و روانشناس‌ها و این نوع همراهی من و البته تلاش‌های خود دخترم باعث شد این مقطع تحصیلی را هم به خوبی به پایان برساند.

در خصوص بچه‌های اختلالات یادگیری، بر اساس تجربیات من و دخترم، می‌توانم اضافه کنم که همیشه در فعالیت‌های درسی، ورزشی و هنری با بچه‌های دیگر کاملا متفاوت هستند. و این عدم توجه و تمرکز کاملا آن‌ها را از بچه‌های دیگر متمایز می‌کند و همین علت شاید ناسازگاری در این بچه‌ها ایجاد کرده و باعث ایجاد مشکلات دوست‌یابی شود و همین‌طور نگه داشتن روابط دوستانه را سخت‌تر ‌کند.

امیدوارم در آینده با به وجود آمدن مراکز و انجمن‌های بیشتر برای حمایت این بچه ها فضای مناسب تری برای رشد و آموزش این بچه ها به وجود بیاید.





3 اسفند 1400 از زبان مادران امیرحسین قربانی